تنهاترین ترین تنها

عکس شعر مطلب

 
وقتیکه با منی من خیلی محکمم

از ضربه های شب دیگه نمیشکنم

وقتی که موهاتو میدی به دست باد

اون لحظه من تورو دوست دارمت زیاد

وقتیکه می خندی با لحن آرومت

یا اخم های سردت با چشم مغرورت

دیوونه میکنی من رو که عاشقم

نزدیکتر بیا تا دورتر برم

دستاتو برندار از روی گونه هام

ببین تا دور میشی اشکای من میاد

ببین تحملم برفتنت کمه

این حس برای من شبیه مردنه

هیچکس شبیه تو منونمیفهمه

غریبه نه نگو غریبه بی رحمه

تو

وقتیکه با منی من خیلی محکمم

از ضربه های شب دیگه نمیشکنم

وقتی که موهاتو میدی به دست باد

اون لحظه من تورو دوست دارمت زیاد

وقتیکه می خندی با لحن آرومت

یا اخم های سردت با چشم مغرورت

دیوونه میکنی من رو که عاشقم

نزدیکتر بیا تا دورتر برم

دستاتو برندار از روی گونه هام

ببین تا دور میشی اشکای من میاد

ببین تحملم برفتنت کمه

این حس برای من شبیه مردنه

هیچکس شبیه تو منونمیفهمه

غریبه نه نگو غریبه بی رحمه

تو از رقیب نگو که حالمو دیدی

هرمردی غیر تو از من بی سهمه

 

 

خـــُدایـــا!!!

مـــی تــَوانَـــمـــ اَنـــدَکـــی با تــو خَلوَتـــ کُنَمـــ؟؟؟

قـــول مـــی دَهَمـــ بیشتـــَر از چــَند لَــحــظهـــ وَقـــتــَتـــ را نَگـــیرَمــــ!

.

.

.

.

گــوشَتـــ را جـــلو بیاوَر...

بیا

بیا نــَزدیکـــ تر...

"من خستـــهـــ اَمـــ"

مـــی شـــِنَـــوی؟؟؟

خستـــهـــ اَمـــ

خستـــهـــ 

 

 

کاش می شد باردیگر سرنوشت از سر نوشت کاش می شد

هر چه هست بر دفتر خوبی نوشت

کاش می شد از قلمهایی که بر عالم رواست

با محبت, با وفا, با مهربانیها نوشت

کاش می شد اشتباه هرگز نبودش در جهان

داستان زندگانی بی غلط حتی نوشت

کاش دلها از ازل مهمور حسرتها نبود

کاین همه ای کاشها بر دفتر دلها نوشت

 

 

ﺍﯾـﻦ ﺭﻭﺯﻫــﺎ ﺑﯿﺸـﺘﺮ ﺍﺯ ﻫـر ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺧـﻮﺩﻡ ﺑﺎﺷﻢ !
ﺩﯾﮕـﺮ ﻧﻪ ﺣـﺮﺹ ﺑﺪﺳـﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ
ﻭ ﻧﻪ ﻫــﺮﺍﺱ ﺍﺯ ﺩﺳـﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍ...
ﻫﺮﮐـﺲ ﻣـﺮﺍ می ﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﺨـﺎﻃـﺮ ﺧـﻮﺩﻡ ﺑﺨﻮﺍﻫـﺪ
ﺩﻟـﻢ ﻫــﻮﺍﯼ ﺧـﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﮐـﺮﺩﻩ ﺍﺳـﺖ...
 

 

بگــــذار

آنچـــه از دست رفتنـــی است

از دســـت بـــرود !

مــن آنچـــه را مـــی خواهـــم

کــه بــه رنــگ التمـــاس

نیـــالوده باشــد ... !
 

 

درد ، در جسمم آرام نمیگیرد فریاد هایم را پشت بغض پنهان میکند عشقت شیره جانم را میمکد همچون زالو بدون سیری من هر روز نحیف تر و خسته تر آغاز میکنم بودن ، بدون تو را ولی دیگر جان به لب رسیده یا لب را دور می اندازم یا جان را !!
 

 

کاش حداقل جوانمردی میکردی و مهربانی ام را بهانه رفتنت نمیکردی تا مجبور نشوم هرروز سنگ را نشان دلم بدهم و بگویم اگر مثل این بودی او نمیرفت...... گاهی باید سکوت کرد..... خدا پاسخگو خواهد بود...... شک نکن...... بین اینهمه که جان آدم را به لب می آورند.... نام عزراییل بد در رفته است...... هیچ باور نمیکردم اگر بگویم برو میروی.... و مرا با داشتن اینهمه خاطره تنها میگذاری. گفتی زمان همه چیز را درمان میکند...خنده ام میگیرد!! اینهمه آشوب به راه انداخته و رفته ای که کاری دست زمان داده باشی؟؟ برو! روزگاری می آید که برگردی... آن موقع زمان را برایت معنا خواهم کرد....... سالهاست عبور کرده ام از خویش یادم بخیر.....
 

 

هوا سرد است تو مرا تنگ در آغوش می گیری تنت را بو می کشم دستانت را می فشارم هوا سرد است....دلم می لرزد اما گرمای قلبت را حس می کنم مست می شوم در ثانیه هایی که با عطر تنت نفس می کشم همه عمر شراب شیراز خواهی ماند آن جا در آن دوردست ها خواهم نشست و بالاپوش بنفش را به خود می پیچم همراه لای لای صندلی....... زمان را ورق خواهم زد لبخند می زنم..لبخند می زنی..... برای همه ی گذشته ها سهم من همه ی خاطرات تو شد...برای همه ی عمر
 

 

روزگــارمـ پر از "خود کـــرده" هایـی است که هیــچ "تدبــیر"ی ندارنـــد. تکـــلیف شبــمـ : بنویـــس، صدبـــار ، نه هــزار بار، "خودمـ کــردمـ که لعنت بر خودمـ بــاد" خوش خط و خوانـــا و دُرُشـــت بنویــس ، هنگــامـِ نوشتــن بلند بلنــد صداکـــِشی کن و بخوان تـــا داغـــی شود بر جگـــرت ، برای تکـــرار نکــردنِ ایــن خود کــرده های بی تدبــیر !! × نوشتــه ی بالــا رو خودمـ نوشتمـ . از خوندنش جیگــر خودمـ سوخت. شمــا رو نمیدونمـ :|
 

 

به سلامتی اون دختری که وقتی تو خیابون ی لکسوز واسش بوق میزنه بازم سرش و میندازه پایین و زیر لب میگه اگه ۷۳۰ هم داشته باشی...... چرخ پراید عشقمم نیستی (اگه عاشقی به احترام همون عشقی که داری این پست و بدون نظرت رد نکن)
 

 

به كوري چشـ ـ ــم تو هم كه باشــــــد حالم خوبــــ ِ خوبــــ استــــ اصلا هم دلـ ـم برايتــــ تنگـ ــ نشــــده حتي به تو فكــــر هم نميـــ كنـــم بارانــــ هم تــــو را ديگر به ياد من نمي‌آورد مثل هميـــن حالا كه مي‌بارد . . . لابد حالا داري زير بارانــــ قدم مي‌زني امــــا... چترتــــ را فراموش نكــــن ! لباس گـــرم را هــــم همینطـــور
 

 

به تو که فکر میکنم بی اختیار به حماقت خود لبخند می زنم... سیاه لشکری بودم در عشق تو... و فکر می کردم بازیگر نقش اولم افسوس.............
 

 

قصه اینست

 

 

 

یک روز صبح بیدار میشوی

 

 

 

و میبینی

 

 

 

هیچ کس نیست

 

 

 

حتی کسی که بنظر می رسید همیشه خواهد بود

 

 

 

و آنوقت آنقدر تنها میشوی

 

 

 

که همه آدم های روی زمین هم نمیتوانند خلأ بزرگ زندگیت را پُر کنند

 

 

 

حتی کسی که بنظر میرسید همیشه خواهد بود!

 

 

 

به عادت قدیم بمحض بیداری به صفحه گوشی زل میزنی 

 

 

 

و بعد به یاد می آوری

 

 

 

که مدتهاست که آدم های روی زمین همه مرده اند

 

 

 

و توتنهایی...

 


 

 

تو

 

 
همیشه در یادِ منی ،

 

 
آسمان به آسمان ،

 

کوچه به کوچه ،

 

 
رویا به رویا ،

 

 
هر جایی که مینگرم با منی ، اما ...

 

 
دلم برایت تنگ می شود!!
 

 

زندگی چون گل سرخ است پر از عطر... پر از خار... پر از برگ لطیف...... یادمان باشد اگر گل چیدیم عطر و برگ و گل و خار همه همسایه دیوار به دیوارهمند...!
 

 

ماه را دوست داری...
من...
ماه هاست که تو را...
 

 

دستم را بالا می برم و آسمان را پایین می کشم می خواهم بزرگی زمین را نشان آسمان دهم ! تا بداند گمشده ی من نه در آغوش او . . . که در همین خاک بی انتهاست آنقدر از دل تنگی هایم برایش خواهم گفت تا سرخ شود . . . تا نم نم بگرید . . . آن وقت رهایش می کنم و می دانم کسی هرگز نخواهد دانست غم آن غروب بارانی همه از دلتنگی های من بود . .... . !
 

 

مي بيني سكوتم را؟مي بيني درماندگيم را؟مي بيني نداشتنت چه بر سر فرياد خاموشم آورده است؟مي بيني ديگر روياي نداشتنت هم نمي تواند تن لرزه هاي شبا نه ام را آرام كند؟ مي بيني هق هق نگاهم چه سرد بر ديواره ي هميشه جاودانه ي نبودنت مشت مي زند؟مي بيني؟ديگر شانه هايم تاب تحمل خستگي هايم را ندارد.ديگر حتي حسرت باران هم نمي تواند حسرت نداشتن تو را كم كند...ديگر آنقدر بغضم سنگين شده است كه توان گريستنم نيست...مي بيني دستهايم سردتر از هر زماني عكس نداشته ات را مسح مي كند؟مي بيني؟ هنوز گمان مي كنم پائيز است و قرار است تو بيا يي...بهار هم نتوانست براي من پائيز را به پايان برساند...
 

 

گفتمش بي تو چه ميبايد کرد ؟

 عکس رخساره ي ماهش را داد ..

گفتمش همدم شبهايم کو ؟

 تاري اززلف سياهش راداد ..

 وقت رفتن همه روميبوسيد

به من ازدور نگاهش راداد ..

يادگاري به همه داد و به من...

انتظار سرراهش را داد ..!!

 

 

 


 

تو كجايي سهراب؟!
آب را گل كردند .... چشم ها را بستند
و چه با دل كردند!
و اي سهراب كجايي آخر؟
زخمها بر دل عاشق كردند، خون به چشمان شقايق كردند
... كجايي آخر؟ كه همين نزديكي عشق را دار زدند
همه جا سايه ديوار زدند...
صبركن ...! قايقت جا دارد؟
من هم ميخواهم دور شوم از اين خاك غريب
تو كجايي آخر؟
 

 

یادمان باشد اگر گلبرگی را چیدیم                   وقت پرپر شدنش ساز ونوای نکنیم

 

پرپروانه شکستن هنرانسان نیست                 گرشکستیم زغفلت من ومای نکنیم

 

یادمان باشد سر سجادی عشق                     جز برای دل محبوب دعایی نکنیم

 

یادمان باشداگرخاطرمان تنها شد                    طلب عشق ز هر بي سر وپايي نكنيم

 

 

 

خیلی وقته واژه ها رو دور هم مهمون نکردم

از تو و نگات نگفتم خودمو مجنون نکردم

 

خیلی وقته توی خلوت شعر دستاتو نخوندم

با تو بودم اما بی تو تو قشنگیا نموندم

 

واژه ها غریبه بودن انگاری با من عاشق

شایدم خیلی حقیرم ٬ ‌شعر من نباشه لایق

 

دل من یه دنیا تنگه واسه ترسیم نفسهات

یادته از تو می گفتم از تو و حرمت چشمات

 

اما امشب دستای من باز بهونتو می گیرن

واژه ها آروم و معصوم توی دست من اسیرن

 

 

خـــُدایـــا!!!

مـــی تــَوانَـــمـــ اَنـــدَکـــی با تــو خَلوَتـــ کُنَمـــ؟؟؟

قـــول مـــی دَهَمـــ بیشتـــَر از چــَند لَــحــظهـــ وَقـــتــَتـــ را نَگـــیرَمــــ!

.

.

.

.

گــوشَتـــ را جـــلو بیاوَر...

بیا

بیا نــَزدیکـــ تر...

"من خستـــهـــ اَمـــ"

مـــی شـــِنَـــوی؟؟؟

خستـــهـــ اَمـــ

خستـــهـــ 

 

کاش می شد باردیگر سرنوشت از سر نوشت کاش می شد

هر چه هست بر دفتر خوبی نوشت

کاش می شد از قلمهایی که بر عالم رواست

با محبت, با وفا, با مهربانیها نوشت

کاش می شد اشتباه هرگز نبودش در جهان

داستان زندگانی بی غلط حتی نوشت

کاش دلها از ازل مهمور حسرتها نبود

کاین همه ای کاشها بر دفتر دلها نوشت

 

ﺍﯾـﻦ ﺭﻭﺯﻫــﺎ ﺑﯿﺸـﺘﺮ ﺍﺯ ﻫـر ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺧـﻮﺩﻡ ﺑﺎﺷﻢ !
ﺩﯾﮕـﺮ ﻧﻪ ﺣـﺮﺹ ﺑﺪﺳـﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ
ﻭ ﻧﻪ ﻫــﺮﺍﺱ ﺍﺯ ﺩﺳـﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍ...
ﻫﺮﮐـﺲ ﻣـﺮﺍ می ﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﺨـﺎﻃـﺮ ﺧـﻮﺩﻡ ﺑﺨﻮﺍﻫـﺪ
ﺩﻟـﻢ ﻫــﻮﺍﯼ ﺧـﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﮐـﺮﺩﻩ ﺍﺳـﺖ...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ سه شنبه 5 شهريور 1392 ] [ 14:50 ] [ کفایت ] [ ]