یه دنیا دلم گرفته
بعضی وقتا مجبوری......
تو فضایی بغضت بخندی....
دلت بگیره ولی دلگیری نکنی.....
شاکی بشی ولی شکایت نکنی...
گریه کنی اما نذاری اشکات پیداش.....
خیلی چیزا رو ببینی ولی ندیدش بگیری...
خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی..
مثل من..آدمای راستگو..خیلی زود و خیلی راحت عاشق میشن..
خیلی راحت احساسشون رو بروز میدن..
خیلی راحت بهت میگن دوستت دارن..
خیلی دیر دل میکنن..
خیلی دیر تنهات میزارن..
اما...وقتی زخمی بشن..ساکت میشن..چیزی نمیگن..
خیلی راحت میرن و دیگه هم برنمیگردن..
(ولی تا ابد میشکنن..)
گاهی سخت میشود.دوستش داری و نمیداند
دوستش داری و نمیخواهد.دوستش داری و نمی آید
دوستش داری و سهم تو از بودنش فقط تصویری است
رویایی در سرزمین خیالت.دوستش داری و سهم تو از
همه تنهایی است
تو مقصری اگر من دیگر(من سابق) نیستم.من را به من نبودن محکوم
نکن.
من همانم که درگیر عشقش بودی!
یادت نمی آید؟
من همانم!
حتی اگر این روزها هر دویمان بوی بی تفاوتی بدهیم!
هیچ شباهتی به یوسف نبی ندارم
نه رسولم،نه زیبایم،نه عزیز کرده ام
نه چشم به راهی دارم!
فقط در ته چاه افتاده ام
سخت است حرفت را نفهمند،سخت تر این است
که حرفت را اشتباهی بفهمند،حالا میفهمم که خدا
چه زجری میکشد،وقتی این همه آدم حرفش را نفهمیده اند
هیچ،اشتباهی هم فهمیده اند..
مدت هاست نه منتظر آمدن کسی هستم.نه دلگیر از رفتن کسی.
بی کسی هم عالمی دارد.
دوست دارم با یکی بشینم صحبت کنم بعدش نگم کاش بهش نمیگفتم
کاش میشد گوشه ای از دنیا مینوشتم خدایا خیلی خسته ام صبح
بیدارم نکن
نه اسمش عشق است،نه علاقه،نه حتی عادت
اشتباه محض است دلتنگ کسی باشی که دلش با تو نیست
یاد گرفتم،وقتی بغض می کنم
وقتی اشک می ریزم
منتظر هیچ دستی نباشم
وقتی زمین خوردم،خودم بلند شم
چون می دونم
تنهام
نمی دانم دوستش دارم یا نه؟
با هم قدم میزنیم
با هم می خوابیم
دلم که می گیرد،آغوشش را باز میکند
و بر گونه هایم بوسه میزند
اما نمی دانم دوستش دارم یا نه؟
تنهاییم را ...
یه وقتایی دلم می خواد یکی از پشت سر چشمامو بگیره
و ازم بپرسه اگه گفتی من کیم؟
من هم دستاشو بگیرم و بگم هر کی هستی بمون که
خیلی تنهام
نامم را پاک کردی... یادم را چه میکنی؟
یادم را پاک کنی... عشقم را چه میکنی؟
اصلا همه را پاک کن
هر آنچه از من داری
از من که چیزی کم نمیشود...
فقط بگو با وجدانت چه میکنی؟
نکند آن را هم پاک کرده ای؟
نــــــــــــه ! شدنی نیست...
نمیتوانی آنچه که نداشتی را پاک کنی.
اگه قرار بود بفهمه که نمیشه.........میشد مغز!دله...نمیفهمه
بعضی وقت ها چیزی می نویسی فقط برای یک نفر،
اما دلـــــــــــت میگیرد وقتی یادت می افتد که هرکســـــــــــی ممکن است
بخواند جـــــــــــــــــز آن یـــــــــــــــک نــــــــــــــــــــفر..
بودنت را دوست دارم،وقتی پنجه در کمرم حلقه میکنی
و به آغوشت مرا می فشاری و وادارم می کنی که به
هیچ کس فکر نکنم جز تو
اگه می خوای یکی و از دست بدی فقط کافیه
دوستش داشته باشی.همین کافیه!!
آرزو دارم فقط یک بار سرت رو روی سینه ام بگذاری
تا تپش نا منظم قلبم را به هنگام دیدنت احساس کنی
ولی از آن میترسم قلبم به احترامت بایستد
خدایا حواست هست.....
صدایی هق هق گریه هام از همان گلویی میاد که تو از رگش به من نزدیکتری..
عاشق هم شدی
مثل زلیخا سمج باش
آنقدر رسوا بازی دربیاور
تا خدا خودش پا در میانی کند
هیچ چیز بیش تر از این دل آدمو نمی سوزونه که اطرافیانت بهت بگن
اگر دوست داشت نمی رفت
شدم مثل آدمي که ....
درد دلش رو تو يه جمعي گفته .
حضار بعد از کلي خنده گفتن
:
"خيلي خوب بود . اين يکي رو نشنيده بوديم "
نظرات شما عزیزان: